نمونه ای از آش شله قلمکار در صنعت خودرو
به گزارش وبلاگ خوراکی، دهه هفتاد شمسی بعد از سالهای سختی که عدم واردات خودرو به کشور وارد نموده بود، به یک باره با هجوم خودروهای مختلفی به مرزوبوم ایران، مانند دوو، هیوندای و در آخر اوپل، رنگ و بوی دیگری به جاده های نه چندان مجذوب کننده مملکتمان تزریق شده بود.
از خیل وارداتی که در این سالیان به ایران شده بود، اوپل با مدل های کورسا، آسترا، وکترا، کالیبرا و در آخر امگا هواداران خاص خود را پیدا نموده بودند؛ افرادی که هم یک خودروی آلمانی می خواستند و هم نمی خواستند هزینه های گزاف نگهداری مرسدس بنز و ب ام و را داشته باشند. هرچند که اوپل محصولات چند رگه ای با تکنولوژی جنرال موتورز ارائه می کرد، اما هزینه پایین نگهداری، عین استهلاک بیشتر نسبت به هموطنان آلمانی خودش، باعث استقبال خوبی در کشورمان شد که همچنان نمونه های آن را می توان در حال تردد در سطح جاده ببینیم. بعد از آن واردات این خودرو به سختی در چند سال اخیر صورت گرفت که به خاطر عدم حمایت خدمات پس از فروش و رقابت تنگاتنگ کره ای های مجذوب کننده تر، چنان با استقبال خاصی روبرو نبوده است.
اوپل آسترا بعد از مدل کورسا که یک خودروی کوچک و مقرون به صرفه به حساب می آمد، جزو مالی ترین خودروهای این برند بوده و هست. اوپل نسل ششم آسترا کاملا تازه را معرفی کرد. داستان موفقیت پرفروش ترین های اوپل 30 سال پیش با نوادگان کادت افسانه ای شروع شد. با Astra کاملاً تازه، سازنده آلمانی اکنون فصل بعدی را باز می نماید. برای اولین بار، مدل کلاس جمع و جور با پیشرانه الکتریکی در دسترس قرار داده است. اوپل آسترای تازه را در دو سطح عملکردی به عنوان یک پلاگین هیبریدی عرضه خواهد نمود. علاوه بر این، نسخه هایی با موتورهای بنزینی و دیزلی بسیار کارآمد در ترکیب با گیربکس های شش سرعته دستی و هشت سرعته اتوماتیک بهینه سازی شده عرضه شده اند.
ما بدون در نظر گرفتن مسائل فنی که معمولاً کپی پیست تکنولوژی روز جهان، با تلورانس 10 درصدی است، به سراغ اصلی ترین آیتم خودرو می رویم که در نگاه اول باید به چشم خوشایند بیاید و آن چیزی نیست به غیر از بحث استایل و طراحی بیرونی و داخلی خودرو است. امروز می خواهیم کمی شیطنت کنیم و خارج از بحث تعریف و تمجید، کمی نگاه منتقدانه داشته باشیم و این محصول را زیر تیغ انتقاد ببریم و متوجه شویم که کار هول هولکی و کلکسیون تقلب کردن از دست این و آن چگونه می تواند یک محصول خوب را به یک محصول بد و خسته کننده تبدیل کند. کافیست که فریب رنگ زعفرانی آن را نخورید و ببینید که آیا ترکیب بندی آن مورد تایید شما هست یا خیر.
اوپل در نمای جلو سعی داشته که با کشیده کردن مجموعه چراغ های جلو و گریل بالایی، خودروی آسترا را عریض تر نشان دهد. اما با یک نگاه شما گریل کامارو را احساس می کنید. حالت جناقی وسط به همراه دیلایت های باریکی که در بالای چراغ ها قرار گرفته است، به راحتی القاکننده این خودرو است. از سوی دیگر گریل پایینی خودرو در مرکز به نوعی کپی کردن از خودروهای فولکس واگن به شمار میرود و در طرفین هم با یک خط باریک به منطقه قیف مانندی می رسند که که در وسط منتهی به یک چراغ مه شکن کوچک می شوند. بنده به شخصه علت این همه ادا در آوردن را برای قرار دادن یک آیتم کوچک مانند چراغ مه شکن نمی دانم، اما میدانم که این حرکت های اغراق آمیز دارند به یک ترند اعتیادآور در بین خودرو سازان تبدیل می شوند و هرچند که طراحی در نگاه اول چشمگیر و Wow Design می گردد، اما به این اعتقاد دارم که چیزی که به سرعت چشم را جذب کند، با همان سرعت هم از چشم می افتد، پس باعث کاهش عمر مجذوب کنندهیت طرح می گردد.
از دیگر ایرادهایی که می توان به جلوی خودرو گرفت، خط جدایش Cut Line سپر و گلگیرها هستند که ریتم خاصی ندارند و در منطقه بالاتر هم وقتی به درپوش موتور می رسند، به یکباره تغییر جهت می دهند. اساساً ایجاد مثلث های گوشه تیز در طراحی خودرو باعث ایجاد آزار بصری در بیننده می گردد که در اینجا شاهد آن هستیم.
تازهترین آگهی های خودروی اوپل
در نمای جانبی هم برجستگی های گلگیرهای جلو و عقب، نیم نگاهی به خودروهای ماسل و عضلانی آمریکایی مانند کامارو داشته و همینطور یادآورنده آئودی کواتروی دهه هشتاد هم هست، اما ترکیب خوبی با برجستگی پایین پنل درب های جانبی دارد که آن هم تصادفاً اقتباسی از ب ام و زد 4 تازه می باشد، اما در کل هرچند که هر قسمت از این منطقه، آدم را یاد یک خودرو می اندازد، اما در کل ترکیب خوبی را تشکیل داده اند. اپل سعی نموده که با دو رنگ کردن ستون جلو، سقف و باله عقب، نیم نگاهی هم به ترند کراس اور های بازار بیاندازد، اما به شخصه بنده هاچبکی که ادای کراس اورها را در بیارد را دوست نداشته و یک رنگ بودن بدنه را با وقار تر میدانم. از سوی دیگر، ستون انتهایی خودرو هم مانند نمونه های میان رده خودروهای شورولت می باشد که البته وابستگی صددرصد این دو برند احتمالاً مبنای کار بوده، اما کلاً بد نبود که گذشته برند اوپل آنالیز می شد و طرحی رترو از خود برند اپل اجرا می شد.
در نمای عقب هم به یکباره تمام عناصر کوچک می شوند. چراغ های عقب L مانند را در طیف وسیعی از خودروها میتوان احساس کرد. فرو رفتگی و برجستگی های متعددی که با سطوح زاویه دار ایجاد شده اند، عقب جمع شده در ناحیه ارتفاع بالایی که در کراس اور و شاسی بلندهای تبدیل به ترند شده است و علت آن هم عریض تر نشان دادن ارتفاع بیش از حد عقب این گونه خودروها است، میتوان تقلیدی ناشیانه دانست. چراغ های عمودی در دو طرف عقب خودرو هم از محصولات ب ام و به ارث رسیده و در خودروسازان مانند حلوا دست به دست می گردد. در سرانجام آنالیز عقب هم یک نوار در لیپ پایینی سپر عقب دیده می گردد که بد نبود اگر این آیتم به آن اضافه شده، شاهد آن در پایین رکاب جانبی و لیپ اسپویلر سپر جلو هم بودیم که جای آن خالیست!
قبلی 1 از 2 بعدی
اما شاید بیشترین عقب گرد طراحی در اپل آسترای تازه را در فضای داخلی و مجموعه داشبورد و کنسول میانی ببینیم.
به راستی ترکیب بندی دقیقاً همچون اولین نسل پژو 405 میباشد که ترکیبی از حجم های هندسی بود که به وسیله پینین فارینا انجام گرفته شده بود و در زمان خود که دهه 80 میلادی بود چیز تازهی به حساب می آمد، اما امروزه هرچند که ترکیب متریال مختلف و ظرافت در جزئیات در آن اجرا شده است، اما حجم کلی در مقابل رقبا زیاد چشمگیر نیست و مخصوصاً کنسول میانی که کاملاً تخت و چهارگوش طراحی شده، گرد پیری در همان ابتدای جوانی بر روی آن نشسته است. ستون فرمان، خروجی های تهویه هوا، میانه فرمان با فرم چکش کاری شده و کلاً حالت کلیدها با کمترین حوصله طراحی شده است و سعی داشته که با فضای خارجی زاویه دار آن هماهنگ باشد، اما از دید بنده یک سور به سایپا و ایران خودرو در ترکیب بندی زده است.
در سرانجام باید گفت که طراحی یک مقوله سلیقه ای است، اما اوپل آسترای تازه ممکن است برای خیلی ها طراحی چشمگیری داشته باشد، اما نمونه ای شاخص از طراحی عامیانه به شمار میرود. نظر شما در خصوص این خودرو چیست؟ آیا شما این خودرو را می پسندید؟
خرید و فروش و قیمت خودرو اوپل
منبع: بلاگ دیوار