نقد فیلم انجمن برف؛ مرگ در کنار دوستان
به گزارش وبلاگ خوراکی، فیلم انجمن برف (Society of the Snow) جدال قهرمانانش با طبیعت وحشی اطراف را به شکل جنگی تمام عیار با دشمنی قدرتمند تصویر نموده است. گویی در این سو عده ای مبارز و سرباز متعلق به دسته ای از نظامیان قرار دارند که باید تا پای مرگ مبارزه نمایند و در سوی دیگر دشمنی تا دندان مسلح که تمام تلاشش را برای از پا در آوردن آن ها می نماید. از همین نقطه می توان به رویکرد سازندگان در نگاه به شخصیت های خود رسید؛ به اینکه آن ها، این شخصیت ها را نه افرادی منحصر به فرد با هویت هایی جداگانه، بلکه به شکل گروهی از مردان و زنان می بینند که هر کدام به نوبه خود در حال اجرا وظیفه ای از پیش تعریف شده هستند و طبق آن عمل می نماید و هیچ هویتی مستقل از این فضا ندارند. نقد فیلم انجمن برف را از همین زاویه می توان آغاز کرد.
هشدار: در نقد فیلم انجمن برف خطر لو رفتن داستان وجود دارد
به عنوان نمونه نگاه کنید که چگونه یکی از افراد به علت ماهیت رشته تحصیلی خود همانند پزشک یک جوخه نظامی به زخمی ها می رسد و شخصیتش بیش از این توسعه پیدا نمی نماید، یا اینکه دو پسرعمو مانند آشپزهای همان جوخه های نظامی وظیفه مهیا کردن غذا را، که همان گوشت خام قربانیان باشد، بر عهده می گیرند. آن سو تر کسی مسئول رادیو است و تا احتیاجی به او نباشد در قاب قرار نمی گیرد و کسی هم در مقام بزرگتر این جمع در جایگاه تصمیم گیرنده؛ همانند فرمانده ای در میدان جنگ. این رویکرد باعث شده که نتوان از جایی به بعد به تک تک این مردان و زنان نزدیک شد و با وجود عظمت ابعاد سانحه با آن ها همذات پنداری کرد. آن ها در پس زمینه می مانند تا رویداد پیش آمده بزرگ جلوه کند. رویداد پیش آمده در فیلم انجمن برف هم آنقدر ابعاد ویرانگری دارد که مخاطب را تا به پایان به تماشای فیلم تشویق کند.
سقوط یک هواپیما در اویل دهه 1970 در دل رشته کوه های آند در آمریکای جنوبی سبب شد که چشم جهان به کشور اروگوئه خیره گردد. قدیمی ترها هنوز هم از آن دوران خاطراتی دارند که می توان زبانشان شنید؛ از اینکه چگونه ناگهان جهان برای عده ای جوان ورزشکار از حرکت ایستاد و بعد چگونه به واسطه بازگشت دراماتیک و معجزه وار بازمانده های آن سانحه دردناک تشویقشان کرد. هنوز هم می توان به اینترنت سر زد و تصاویر واقعی ثبت شده در آن روزها را دید؛ همان تصاویری که در فیلم به آن ها اشاره می گردد. اما رویداد اصلی برای فیلم ساز نه این سقوط است و نه آن بازگشت پر فراز و فرود. رویداد اصلی در مساله ای اخلاقی جوانه می زند و شکل می گیرد که تقریبا بیش از نیمی از زمان فیلم را به خود اختصاص داده است: اینکه خوردن گوشت کشته شده گان اخلاقی است یا نه؟ آیا گرسنگی بیش از میزان و غیر قابل تحمل و وقوع مرگ قطعی ناشی از آن علتی کافی برای خوردن گوشت تن قربانیان است یا نه؟
متاسفانه فیلم ناتوان از پس از زدن لایه سطحی این تصمیم و رسیدن به یک نقطه پر از ابهام است. در ابتدا بین بازماندگان بحث هایی حقوقی در باب این تصمیم در می گیرد؛ اینکه مجازاتی این عمل در پی دارد یا نه؟ بعد هم مساله مذهبی می گردد تا در نهایت پای رضایت افراد وسط کشیده می گردد. اینکه جسدهای به جای مانده دوستان بازماندگان توان ابراز وجود ندارند، فرصت مناسبی فراهم می نماید تا سازندگان فیلم انجمن برف به عمق اخلاقی چنین تصمیمی برسند و از لایه سطحی فراتر بروند. آن ها در نهایت نه تاثیر گرفته شدن این تصمیم بر روح و روان شخصیت ها را آنالیز می نمایند و نه کاری به عواقب مرگ دوستانشان دارند؛ بالاخره مرگ هر شخصی غذای تازه ای برای بازمانده ها فراهم می نماید که می توانست به ترسیم تصویری شدیدا ترسناک در قاب دوربین فیلم سازان تبدیل گردد و شک و تردیدهای این زخم خوردگان بازمانده را به شکلی مهیب بر پرده بیاندازد؛ از یک سو راضی از رسیدن غذتای تازه و از سوی دیگر گریزان از این فکر. اما تمام این فرصت ها به راحتی از دست رفته است؛ چرا که سازندگان تمایلی به ساختن فیلمی نزدیک به واقعیت پیش آمده ندارند.
از همین جا است که تصمیم گروه سازندگان فیلم انجمن برف مبنی بر انتخاب یکی از درگذشتگان به عنوان راوی قصه تعیین می گردد. فارغ از اینکه وجود این راوی کلا زیادی است و نمی توان برای حضورش علتی دراماتیک پیدا کرد و عملا در حال شرح دادن همان اتفاقات روی پرده است، انتخاب یک مرده نشان می دهد که فیلم انجمن برف دوست دارد صدای درگذشتگان باشد نه صدای بازمانده ها. اما تیر کارگردان و همکارانش زمانی به سنگ می خورد که من و شمای مخاطب پس از اتمام فیلم جز تعدادی نوشته و نام که خیلی زود هم از خاطر ما می رود، هیچ تصویری از آن ها در فکر نداریم و راه به هیچ شناختی از تک تم آن ها نبرده ایم. این چنین فیلم انجمن برف در به پایان رساندن مهم ترین وظیفه خود شکست می خورد.
یکی از راه های نمایش شقاوت جاری در تصویر برای تاثیرگذارتر شدن همه چیز، نمایش شیوه سلاخی کردن آدم ها یا خوردن گوشت تن آن ها است. اما انجمن برف دوست ندارد مخاطبش را دلزده کند. این رویکرد باعث شده که مخاطب با سختی عمل شخصیت ها آشنا نگردد و نسبت به تلخی عمل آن ها ناآگاه بماند. تلخی خوردن گوشت تن دوستان در حد چند دیالوگ باقی می ماند و حتی فیلم سازان برای رهایی از تصور دلزده کردن مخاطب، همان چند نمای خوردن گوشت را هم با نمایش برف پیچیده شده اطراف آن ها همراه نموده اند تا تماشاگر احساس کند که آشخصیت ها در حال خوردن برف هستند نه چیز ترسناکی مانند گوشت انسان. این رویکرد محافظه کارانه موضوع دیگری است که از تاثیرگذاری فیلم انجمن برف می کاهد و آن را در برترین حالت به اثری سرگرم نماینده تبدیل می نماید.
نقطه ضعف دیگر فیلم انجمن برف رویکرد ساده انگارانه سازندگان در نمایش تاثیر این همه سختی بر رفتار شخصیت ها است. تصور اینکه تحت تاثیر این میزان از سرما و گرسنگی و بار سنگین کشته شدن همراهان، این میزان از صمییت و دوستی بین این افراد کم سن و سال وجود داشته باشد و هیچ گاه هیچ درگیری فیزیکی و بحثی بین آن ها شکل نگیرد، نه تنها ساده انگارانه بلکه اساسا ساده لوحانه است. اینکه انجمن برف تمایل دارد از شخصیت های خود قهرمان بسازد، بر کسی پوشیده نیست، اما قهرمان ها هم با شناخت نقطه ضعف های خود و غلبه بر آن ها است که شکل می گیرند نه با نمایش یک طرفه سمت و سوی نیکشان. چنین قهرمانی بیش از آن که قابل باور باشد، پوشالی است و انگار از چیز دیگری غیر از گوشت و پوست و خون آدمیزاد ساخته شده است. حال تعداد آن ها هر چه بیشتر، غیرقابل باورتر.
در نهایت اینکه فیلم انجمن برف به دسته آثار موسوم به بقا یا جدال انسان با طبیعت تعلق دارد. در این نوع فیلم ها فرد یا افرادی در نقطه ای دورافتاده دچار سانحه ای می شوند و باید از خود در برابر عظمت طبیعت دفاع نمایند. کلیشه هایی چون کمبود آذوقه، بیماری های مختلف، بلایای طبیعی، خستگی بیش از حد و ضعف جسمانی و روانی، عدم وجود سرپناه، تک افتادگی و در نهایت و مبارزه شخصیت ها با تک تک این شریط حضوری همیشگی در فیلم های بقا دارند. انجمن برف هم تک تک این موارد را تیک می زند و همه را یک جا در درون خود دارد. به همین علت هم در نهایت صرفا به اثری سرگرم نماینده تبدیل می گردد که در میان برترین فیلم های نتفلیکس جایی ندارد.
نقد فیلم انجمن برف دیدگاه شخصی نویسنده است و لزوما موضع وبلاگ خوراکی مگ نیست
منبع: وبلاگ خوراکی مگ
منبع: دیجیکالا مگ